این کشور حافظه ندارد

ساخت وبلاگ
خلاصه بگویم رفته بودیم برگور مادربزرگم درجواربقعه شیخ صدوق ،مادرم گفت برویم برگور دهخدا هم فاتحه ای بخوانیم گفتم کجاست گفت می پرسیم از آقایی پرسیدیم دوقدم مانده به آرامگاه گفت اینجا قبرزیادست بایدگشت خوب آخر!

به مادرم گفت خودمان می دانیم اینجا گورستان است ازاوبپرس اصلا می داند دهخداکیست یافقط بلداست پای برگه مالکیت شاسی بلندش را امضاکند.

سربلندکردم دیدم که اتاقیست و نام میرزا علی اکبردهخدا برآن ،دردل گفتم وای برمردمی که  اینقدرکم می دانندو بسیار فخرفروشند.وای برکشوری که چنین مردمی پرورانده است .

+ نوشته شده در سه شنبه هفدهم فروردین ۱۳۹۵ساعت 15:24 توسط سورین دانا |
شاملو و همه شاعران نسل من...
ما را در سایت شاملو و همه شاعران نسل من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sourin بازدید : 129 تاريخ : دوشنبه 2 مرداد 1396 ساعت: 17:06